کلمات آلمانی که با حرف N شروع می شوند

کلمات شروع شده با حرف N در آلمانی و معنی ترکی آنها. دوستان عزیز ، لیست کلمات آلمانی زیر توسط اعضای ما تهیه شده است و ممکن است کمبودهایی وجود داشته باشد. برای ارائه اطلاعات آماده شده است. اعضای انجمن ما می توانند کارهای خود را منتشر کنند. با عضویت در انجمن ما ، می توانید مطالعات آلمانی خود را منتشر کنید.



کلمات آلمانی وجود دارد که با حرف N شروع می شوند. اگر می خواهید رایج ترین کلمات در زبان آلمانی را در زندگی روزمره یاد بگیرید ، اینجا را کلیک کنید: Kelimeler آلمان

حال بیایید لیست کلمات و جملات خود را ارائه دهیم:

خورشید! Soll es eben sein! شما می توانید!
خورشید؛ sehr gut خوب
NA! خوب هم باشه! Natürlich! هم
پس از nach Christus milan (ms)
nach deinem (Irem / eurem) قلب Wunsch
بعد از نوشیدنی غذای اسن
بعد از غذا، قبل از صبحانه صبحانه بخورم، سپس به کار بردم
من میخواهم یک حساب کاربری را بعد از نوشیدن بخورم
nach dem، ... بود؛ gemäß
nach den Gesetzen توسط قانون
nach draußen
nach draußen؛ draußen خارج خارج (د)
nach drinnen، hainin؛ درون درون شامل (من)
nach Hause zurückkehren بازگشت به خانه
nach heutigen Masßaben با توجه به اندازه گیری های امروز
nach
لینک های nach سمت چپ



ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا دوست دارید ساده ترین و سریع ترین راه های کسب درآمد را یاد بگیرید که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است؟ روش های اصلی برای کسب درآمد! ضمن اینکه نیازی به سرمایه نیست! برای جزئیات کلیک

nach meiner Meinung بر اساس نظر / نظر من
nach Monikas با توجه به Meinung Monika
nach Möglichkeit تا آنجا که ممکن است
nach oben؛ oben تا؛ فوق
nach rechts / لینک abbiegen به نوبه خود راست / چپ
nach und nach، eins nach dem anderen به صورت جداگانه
nach und nach، mehr und mehr، immer mehr
nach unten schaffen پایین
nach unten؛ خسته شدم در زیر
nach Westen به غرب
nachahmen، تقلید reproduzieren
تقلید Nachahmung (-di)
Nachbar (در) همسایه
محله Nachbarschaft
nachdem - بعد از صاف کردن
nachdem sie nach Hause پس از بازگشت به خانه به zurückkam
nachdenklich machen تشکیل می دهند
nachdenklich؛ rücksichtsvoll متفکر
Nachforschungen anstellen، ermitteln؛ wissenschaftlich untersuchen، erforschen، untersuchen بررسی کنید
Nachfrage، Beliebtheit، Vorliebe
پس از یادگیری از Nachmittag،
Nachricht bekommen von، erfahren von news (-den)
اخبار Nachrichten
خبرهای مربوط به خارجی ها
nächste Woche هفته آینده
شب نچ


Nachtapotheke وظیفه داروخانه
Nachtclub، باشگاه شبانه Nachtlokal
تغییر شبانه Nachtdienst
Nachthemd در هر شب
شبگرد Nachtigall
nachtragend
Nachträglich alles Gute zum Geburtstag تولدت مبارک
شب یلدا
Nachtschwester مهد کودک شبانه
نگهبان شب Natchtwächter
نکن انس
neckig (liebevoll) gibil
nackt؛ der Nackte؛ برهنه برهنه
نادل؛ Spritze؛ سوزن Angelhaken
ناخن ناخن
Nagellack نقل قول
نگن
جوندگان Nagetier
به علت مسائل اخلاقی؛ خیر Angehöriger نزدیک
خیاطی کردن
دیدن، نزدیکی به Vertrautheit
دوختن چشم (-i)
چرخ خیاطی مشهور
غذای Nahrung
Nahrung (smittel) غذا، غذا
naiv bön
نام؛ Ansehen، Reputation، Ruf ad

ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا امکان کسب درآمد اینترنتی وجود دارد؟ برای خواندن حقایق تکان دهنده در مورد برنامه های کسب درآمد از طریق تماشای تبلیغات کلیک
آیا نمی دانید که چقدر می توانید در ماه فقط با بازی با تلفن همراه و اتصال به اینترنت درآمد کسب کنید؟ برای یادگیری بازی های پولساز کلیک
آیا دوست دارید راه های جالب و واقعی کسب درآمد در خانه را یاد بگیرید؟ چگونه با کار از خانه درآمد کسب می کنید؟ برای یادگیری کلیک

نام؛ Hauptwort، نام Substantiv
namens، mit namen؛ ein Junge namens Ahmet، یک کودک به نام احمد
نانسی، پرستار کودکستان Kindermädchen
نارسسی، Osterglocke fulya
بینی بینی
ناز، اسنابر، اشکال، Schuhspitze، بینی بینی، بینی
نیشور رینو
نیشور رینو
ناس مرطوب، سن
ناز مکنه خیس کن
ناس مرطوب
nass wie eine Ratte مانند موش مرطوب است
ملت، ملت ولک، ملت
ملی ملی
nationalattacking sancak
ملی گرایی ناسیونالیسم
ناسیونالیست، ملیگرایان
ملیت ملی
سدیم سدیم
حشره نبات، حیاط خلوت
Natur طبیعت، طبیعت
Naturschönheiten زیبایی طبیعت
Natürlich! Selbstverständlich! کلار دچ! مطمئنا، البته!
natürlich؛ selbstverständlich naturel، طبیعی، طبیعی است
Naturlicher Zustand حالت طبیعی
نبیل SIS
نجیب زاده
نابینایاندر طرف مقابل
دوره کمکی Nebenfach
مهمه
نگران نباش
Nehmen SIE xnumxx tägliche تبلت 3 / 1 Tropfen VOR / از Nach DEM قرص kerexnumx اسن روز 15 / 3 قطره قبل از غذا خوردن / دریافت شده پس از
عصبانی شدم ... عصبانی شدم ... تصور می کردم ...
نهمن bekommen ، erhalten <=> باردار ؛ کافن بگیر <=> verkaufen ، -ir بده <=>؛ خرید <=> فروش
Neid، Eifersucht حسادت
نستیسچ سین، جومونگ beneiden (seltener: eifersüchtig sein) kızkanmak (-i)
نظیر، eifersüchtig
Neigung، Interesse، Lust heves
درباره nennen بحث کن
نپتون نپتون
عصب نور
Nerv، nervlich asap، عصبی
اعصاب اسبی
عصب اعصاب، اعصاب (-e)
نستور؛ حامله
nett ، lieb ، sympathisch <=> Unreundlich ناز ، قابل دسترسی <=> پنیر
Netto-Monatseinkommen درآمد خالص ماهانه
neu را؛ جدید کورم جدید
بازگشت مجدد Neile Zeile
Neugier، Sorge تعجب (-ki)
Neugierde، Interesse، Sorge تعجب آور است
neugierig کنجکاو
neugierig sein auf، Interesse haben a؛ سیک Sorgen machen (um Personen)؛ gespannt sein تعجب (-i)



Neuigkeit، Neuheit؛ Neuerung، نوآوری اصلاحات
سال نو نوحه سال نو، سال نو
Neujahrstag (Silvester) سال نو (شب)
نوومند، هالبموند (مندسیکل)، وولموند ماه نو، ماه هلال ماه، ماه ماه
نه نه
نورولوژي، نورنزارت
نیوزلند جدید زلندا
عصر جدید Neuzeit
nicht (wieder) einschlafen können بی خوابی برای فرار
نچ تسن من شرنک سردم سرد است
nicht aus dem sinn gehen باقی ماندن در ذهن من
nicht ausreichen از دست رفته است
nicht ausreichen، zu wenig sein
nicht den Mut حسن زو ... جرات به (-e)
کوه نچ! انجامش نده
nict einmal (Neg.)؛ sogar، selbst؛ حتی بیش از حد
nicht ganz legale Sache üçkağıt
nicht gesund، kränkelnd، نشر ناسالم
nicht سوخته نیست gutaussehend
nicht möglich، unmöglich امکان پذیر نیست
نیچه نیازی به خنثی کردن ندارد مورد نیاز نیست
نیت نه! بدون نیاز!
nicht nur ...، sondern auch ... تنهایی ... نه همین ...
nicht nur unter diesem Gesichtspunkt ... نه تنها در این زمینه ...
nicht so viele
nicht übers Herz bringen، etw. zu tun
نچ وهرا؟ آیا این نیست؟
nicht zu glauben! چیز باور نکردنی!
nicht zum Erfolg kommen، شکست Erfolglos sein
nicht، kein نیست
Nichte، عادت نفی، عادت مردانه
هیچ چیز هیچ

نیشابس Besonderes، همه در Ordnung خوب، زیبایی
nichts Erwähnenswertes geschehen چیزی فوق العاده ای نیست
nichts neues، alles beim Alten همان کاشی همان حمام
nichts zu danken، هیچ چیز تلخ
نازک کن آب نبات
nie، niemals، nimmer، absolut nicht هرگز
nedergestochen
بارش Niederschlag
niedrig flach؛ gemein <=> بسیار کم ،-پایین <=> زیاد
niedriger؛ gemein، بدنام کم
niemals هرگز
niemand هیچ کس
کلیه Niere
نینس دزدکی حرکت کردن
نینس دزدکی حرکت کردن
هیپوپات نیلپفرید
نومم Vernunft لحظه ای! آن را به سرتان بیاورید
نیلم لیچت، ماتیک لایتچتیگیت، مشتمل بر لایت است
نپس، تند
nirgends، nirgendwo هیچ جا
سطح Niveau، سطح
سطح niveaulos
اختلاف سطح Niveauunterschied
هیچکس کامل نیست
noch-dev بیشتر (nachgest.)
نوچ (immer)، jetzt noch، bis jetzt؛ mit vern.: noch nicht هنوز هم هست
نوچ (immer)؛ ابن (erst)؛ bis jetzt؛ mit Verneinung: هنوز رتبهدهی نشده است
نوچ هیت امروزه
اسم مستعار
حالت لاغر نامزد
کشیش دیگر
Norden شمال
Nordpol North Pole
طبیعی، normgerecht طبیعی است
normalerweise به طور معمول است
Norwegen نروژ
Norweger نروژی
norwegische؛ نروژی نروژی
فقر ناشی از یادداشت
توجه داشته باشید
Notiz، Aufzeichnung؛ توجه داشته باشید، Zensur توجه داشته باشید
دفترچه یادداشت Notizbuch
Notlag به؛ Unbehagen، بیرون Bedrückung، unbehagliches Gefühl پریشانی
nonwendig نیاز به گرفتن
notwendig ، neutig <=> unneötig مورد نیاز ، لوکس <=> غیر ضروری ، غیر ضروری
nonwendiges) منابع مواد

Notwendigkeit نیاز دارد
Notwendigkeit، تعهد Zwangslage
نوامبر نوامبر
شمال
nötig، notwendig نیاز (-e)
nötig، notwendig (mir ist nötig، vornehmlich mit Sachen) need (-e)، need
Neutigenfalls، gegebenenfalls، در صورت لزوم
پاستا نودل
صفر صفر است
Nummer؛ تعداد گرز
شماره شماره
صفحه Nummernschild
نون berichte mal، خط سیک zugetragen به من گفت، چه اتفاقی افتاد؟
خروس خراسان رضوی بگو
راه آهن، و همچنین Eh
آبرنگ خورشید ریشت کافی است
راهبه، نون دون، همچنین پکی
nur ein bisschen، ganz wenig کمی
پوست و پوست را استخوان می کند
نورموت! شجاع باشید
Nur oberflächlich kennen از راه دور تشخیص دهد
نگران نباشید، کمی بیسن
nur) füs dieses این بار یک بار خریداری کنید
نور، آلوین، بلوز به تنهایی
Nusche، Niete، Grause Maus
ناته، هور، فریاد درنه، فاحشه، سرمایه، (fam.)
نوشیدنی های منحصر به فرد Unfall und Schwierigkeit (Kauf eines neuen Autos)
برای دریافت درآمد (-den)
با استفاده از partizipieren (-den)
باشه، فون ... profitenen (-den)
nüchtern werden / wieder aufwachen
Nüsse u.ä. آجیل
nützlich <=> nutzlos مفید <=> بی فایده ، مفید <=> بی فایده
nützlich ، nutzbringend <=> nutzlos ، sinnlos مفید <=> بی فایده
نیمی پری



شما هم ممکن است اینها را دوست داشته باشید
نمایش نظرات (1)